کانال تلگرام احساس زخمی با موضوع دلنوشته ها و جملات عاشقانه
کانال تلگرام برق خنده با موضوع جوک و لطیفه های خنده دار
موقع رفتن گفتی . . .
ما به درد هم نمیخوریم!
کاش میدانستی
تو را برای دردهایم نمیخواستم...
https://t.me/EhsaseZakhmi
غَریبہ
هَواے دِلَم
عجیبــ برایَت ڪَرِفته
مَڹ و آسماني اَزحَرف هاے ناڪَُفتہ
راستي
جِسارت نَباشد
تو کـِي می آیي. .
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
چشمان قشنگ تو مجسّم شدنی نیست
آهنگ دلم بی تو منظّم شدنی نیست
قسمت نشد آخر که تو را سیر ببینم
حتّی شده در خواب، که آن هم شدنی نیست
در کار من افتاده هزاران گره ی کور
تنها گره عشق است که محکم شدنی نیست
تو ماه جهانی، من ِآواره زمینم
این فاصله بین من و تو کم شدنی نیست
کمتر گله کن از من و دیوانگی من
این عاشق دیوانه که آدم شدنی نیست
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
دستمو محکم بگیر...ول نکن عزیزم
منی که به یادت هر روز با خودم درگیرم
من هر چی غمه یه تنه حریفم
اما با غم رفتنت بخدا دارم میمیرم
شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم
و تـــــــــــــــــــو....
آهسته زیر لب بگویی
چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود...!
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم'' ،...
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" ،...
مقداری خرد پشت "چه میدونم" ،...
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" ...!!
یه شب خوب، تو آسمون،...
یه ستاره، چشمک زنون،...
خندید و گفت: کنارتم، تا آخرش، تا پای جون !
ستاره ی قشنگی بود، آروم و ناز و مهربون !
ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون...!
اما زیاد طول نکشید، عشق من و ستاره جون !!!
ابری اومد ستاره رو دزدید و برد، نامهربون !
حالا شبا به یاد اون، زل می زنم به آسمون....
دلم می خواد داد بزنم، این بود قول و قرارمون...؟؟؟
تو رفتی و از خودتم، نذاشتی حتی یه نشون !!!
دیگر مطمئن شده بود....
کسی که رو به رویش ایستاده، ماندنی نیست
نفس عمیقی کشید
تا شاید بتواند بغضش را حفظ کند
اما نه، فایده ای نداشت
باریدن عادت چشم هایش شده بود
بلافاصله با گوشه آستین پاکش کرد
غلبه بر لرزش شانه ها هم کار سختی بود
با همه توانش سعی کرد تمرکز کند
یک نفس عمیق دیگر....
چشم هایش را باز کرد
سرش را بالا گرفت و گفت:
خداحافظ
حـالم بـد نیســت، غـم کـم مــی خـورم
کـم کـه نه!! هر روز کم کم مــی خـورم
آب مــی خـواهــم، ســرابم مــی دهـند
عــشــق مــی ورزم عــذابم مــی دهـند
خـود نمـی دانـم کجـا رفتـم به خــواب
از چـه بیدارم نـکردی؟؟ آفتــاب...!!!
ای دل؛ در پــــی عــشــــق کیستـــی؟
مــن کــه گفتــم لایــق او نیســتـــی
مـن کـه گفتـم ای دل بــی بـند و بـار
عشـــق یعنــی رنــج، یعنــی انتظــار
آه عجـــب کــاری بــه دستـــم داد دل
هـــم شکســت و هـــم شکستـــم داد دل
مـن از مرگ نمـی ترســم
از تـنـهــایـی مــی ترســم
مــن از طــنـاب دار نمــی ترســم
مــن از پـایـان بــی دیـدار مـی ترســم
یادته روز اول بهت گفتم می خوام با یه دروغ بزرگ حرفامو شروع کنم...؟!
تو اخم کردی
گفتم : دوستت ندارم
بعد هردو تامون زدیم زیر خنده
اما دیروز گفتی که می خوای با یه دروغ بزرگ خداحافظی کنی...!!
و بعد فریاد زدی: دوستت دارم
هر دومون بغض کردیم و تو رفتی برای همیشه
کــــــــــاش مـــــیـشـــــــد هـــیـچـــکــــــــس تـنهـــــــــا نبــــــــود
کــــــــــــاش میشــــــــــد دیــــــــــدنــــــت رویــــــــــــــا نبــــــــود
گـفـتــــــه بــــــودی باتـــــــو مـــــــــی مــــــــــانـــــــم ولـــــــــــی
رفـــــتــــــی و گـفــــتــــــی کـــــــه ایـنـــــجــــــــا جــــــا نـبــــــود
ســـــــــالـیـــــــــــان ســــــــــــال تـنـــــــــهـــــــا مـــــــــانــــــده ام
شـــــــایـــــــــد ایــــــن رفتــــــن ســـــــــزای مـــــــــن نبـــــــــــود
مــــــــــن دعـــــــا کــــــــــــردم بـــــــرای برگـــــــــشــــــتـنــــــــت
دســـــــــــت هــــــــــــای تـــــــــــو ولـــــــــی بــــــالا نبـــــــــــــود
غــــم، مــــــرا انتـــخـــاب کـــــرد...!
مـــــــــــــن، تــــــــــــو را...!
تـــــــــــــــو، رفــــــــــتـــــــــن را...!
آســــــــــوده بـــــــــــــرو...!
دلواپـــــــــــس نـــــــــــبــــــــــاش !!
مـــن و غــم و تــنــهــایــی تــا ابـــد هـــوای همــدیگــر را داریـــم
پرسیدند: توانستی فراموشش کنی ؟؟؟
پاسخ دادم: اری،...
در این یک سال و سه ماه و هشت روز و پنج ساعتی که رفته، حتی یک بار هم به او فکر نکرده ام !
نوشــــــــــتم حــــــــــــرف دل را تا بخــــــــــوانــــــــی
کـــــــــــه چــــــــــون دوری زمــــــــن دردم بدانـــــــی
در ایــــــــــن دنـــــــیا نــــــدارم غــــــیـــر تو کــــــــس
بـــــــــمــــیـــرم گـــر مـــــــــرا از خــــــــود برانــــــــی
سخت ترین کار دنیا،...
بی محلی کردن به کسیه که، باتمام وجود
"دوســـــــــــــــــتش داری"
از من جدا شد و گفت کار خداست...!
مانده ام مگر خدای او،...
خدای من هم نبود...؟؟؟
کجاست او که نمیتوانست یک قطره اشکم را ببیند...؟؟؟
دارم در دریای اشکهایم غرق میشوم...!!!
برو ای خوب من، هم بغض دریاشو، خداحافظ
برو با بی کسی هایت هم آوا شو، خداحافظ
تو را با من نمیخواهم ک "مـــــا" معنا کنم دیگر...
برو با یک"مـــــن"دیگر بمان، "مـــــا" شو، خداحافظ
خوشـــــــــــــــــــــ به حـــــــــالشــــــــــــــ…!
خوش به حال او که بعد از من تو را دارد...!
در آغوشت آرام گرفته است......
و زیر گوشش زمزمه میکنی:
قبل از "تـــــــــــــو" همه سوء تفاهم بوده اند…!!!
دیگه نوازش نمیخوام...!
دنیارو با عشق نمیخوام...!
یه لحظه بودن تورو،...با صد تا خواهش نمیخوام...!!!
ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد
از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد.
مـن ُ یـک پـایـیـز ُ یـک مـهـر
در جـاده ای پـُـر پـیـچ و خـم از بـرگ هـای نـــم ِپـایـیـزی
کمـی باد و کـمـی بـوی باران
چـه لـذتـی داشـت،.....اگـر تـو هـم کـنـارم بــودی…